محبت

در مورد زندگی من و مادرم

محبت

در مورد زندگی من و مادرم

شیطنتهای بچگی

سلام  

از اینکه وبلاگ من را می خوانید بسیار متشکرم  

اما خاطرات بچگی یادم میاد که ان روزها که تا زه به تهران رفته بودیم هیچ جایی گاز کشی نبود تنها جایی را که برای اولین بار می خواستند گاز بکشند محله ما بود آن زمان فکر می کردن که خیلی به فکر پایین شهرهیها هستنند که می خوان برایشان گاز بکشند اما هدف این نبود هدف آن بود که می خواستنند با ما مثل : ببخشید ( موش آزمایشگاهی رفتار کنند ) خلاصه کاری ندارم گاز را به کمک فلیپینیها ی که پیمانکارهای آن موقع بودنند کشیده شد و ما از این آزمایش بی خطر بیرون آمدیم . خلاصه تا آن موقع هم هیچ کسی توی خانه اش حمام نداشت یادم میاد مادرم یه تشت بزرگ مسی داشت که درو تا دورش هلالی شکل بود و یه پارچ مسی و یک آفتابه مسی بنده خدا همه آنها را با آب نیم گرم شده که یا تو روزهای تابستانی وسط حیاط می گذ اشت تا گرم بشه یا اینکه سر چراغ گرم می کرد خلاصه که من و داداشم را توی حیاط خانه حمام می کرد چه قدر خوش میگذشت آن روزها با اینکه امکانات نبود ولی از حال و هوای خوبی برخوردار بود همیشه سر اینکه اول کدام ما را بشورد بحث می کردیم برای اینکه تا آن یکی را می خواست بشورد من با آب توی تشت بازی می کردم خلاصه چون داداشم خیلی مظلوم بود و ساکت من هم بچه آخری و عزیز دردونه مامانم همیشه حرف خودم را به کرسی مینشاندم و اول آن بنده خدا را می شست یادم که همیشه مامانم برای اینکه ما راضی کند یه لقمه بزرگ نان سنگک را که آغشته شده بود با روغن حیوانی وشکر به خورد ما می داد آخ که چه لذتی داشت یادش بخیر دیگه هیچ وقت آن روزها نمی یاد 

نظرات 2 + ارسال نظر
احمد سه‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:19 http://meingott.blogsky.com

سلام دوست عزیز
ممنونم که اشتباه منو بهم گفتی
وبلاگ شما هم قشنگه و این خاطره منو برد به سرزمین رویاهام.
سر فرصت باید بقیه حرف و حدیثاتونم بخونم.
راستی منم رشته ام مشابه رشته شماست. یعنی آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان و لیسانسم مترجمی زبان آلمانی بوده.
امیدوارم که منو از دانش گرانمایه تون بی بهره نکنی
خدانگهدار

سلامی به گرمی کویر و به گرمی قلب کوچک آدم و حوا
دوست عزیز از اینکه ناراحت نشدید و به گرمی جواب دادید بسیار خوشحال شدم واز الینکه مطالبم را میخوانیدخوشحالی بیشتر شد حتما وبلاگهای شما را میخوانم شما هم باز به ما سری بزنید

محبوب شنبه 17 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 07:43 http://mahbubam.blogsky.com/

جالبه
لذت داره خوندن مطالبتون

سلام
پس برو مطلب امروز را بخوان امیدوارم که خوشت بیاد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد